معنی جنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جَ) [ع.] (ص.) چیده شده.
میوۀ تازهچیدهشده،
جنزده،
[مجاز] خشمگین،
(اسم) [قدیمی] جن،
جن زده
آدم رام نشده – وحشی – عصبانی
تک پری پریزده میوه، چیده چیدن (صفت) چیده چیده شده. (اسم) واحد جن پری.
جَنَیّ، تازه چیده، میوهء کاملاً تازه و رسیده و چیده،