معنی جهاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کارزار کردن، جنگیدن در راه حق، اصغر جنگ با دشمنان دین خدا، اکبر جنگ با نفس و تحمل رنج برای مبارزه با امیال نفسانی،
(فقه) جنگ کردن در راه دین حق،
مبارزه،
[قدیمی] کوشش کردن،
* جهاد اصغر: [مقابلِ جهاد اکبر] (فقه) جنگ در راه دین،
* جهاد اکبر: [مقابلِ جهاد اصغر] (فقه) جهاد یا جنگ با نفس، و ریاضت برای تزکیۀ نفس،
جنگ با کفار در راه خدا
غزا، غزوه، مقاتل، مجاهدت
قصدی که بسوی دشمن کنند برای حرب او، کارزار کردن با دشمنان در راه خدا زمین سخت و بی گیاه زمین سخت و بی گیاه
جَهاد، زمین سخت، صَحرا (جمع:جُهُد)،
جِهاد، (مَصدَرِ جاهَدَ) کوشیدن و جِدِّیّت نمودن- جنگیدن (با دیگران یا با نفسِ اَمّارِه)، قِتال- جنگیدن در راه دین- نثار جان و مال در دفاع از دین،