معنی جوانمردی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(~.) (حامص.) بخشندگی، سخاوت.
سخاوت، فتوت،
سخاوت
مکرمت، مروت، بخشش، مردانگی، فتوت، همت
رادی
فتوت
بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطیگری، مردانگی، همت،
(متضاد) ناجوانمردی
سخاوت بخشندگی، همت فتوت.
کَرَم کردن
مرد رایی
مروّت
رادمردی
فتوّت
آزادمردی
بلندمنشی
پایمردی
آزادگی