معنی جوغ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چوبی که روی گردن جفت گاو می گذاشتند و گاوآهن را بدان می بستند تا زمین را شیار زده و شخم کنند، جوی آب. [خوانش: (اِ.)]
چوبی که روی گردن جفت گاو میگذارند و گاوآهن را به آن میبندند و زمین را شخم میزنند، یوغ،
چوب روی گردن گاو
(اسم) چوبی که روی گردن جفت گاو نهند و گاو آهن را بدان بندند و زمین را شیار و تخم کنند.