معنی جولان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(مص ل.) تاختن، تاخت زدن، (اِمص.) تاخت و تاز. [خوانش: (جُ) [ع.]]

فرهنگ عمید

اسب تاختن، تاخت‌وتاز کردن،
[مجاز] گردیدن، دور زدن، حرکت کردن،
[مجاز] قدرت‌نمایی،
[مجاز] خودنمایی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاخت، تاخت‌وتاز، تاختن، دورزدن، گردش، ویراژ

گویش مازندرانی

نمایش، جلوه گری کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

تگوری گردیدن ترکتازی تاخت و تاز (مصدر) گشتن گرد بر آمدن گردیدن دور زدن، تاختن تاخت زدن. ‎-3 (اسم) تاخت و تاز. خاک، سنگریزه ها که باد از جائی بجائی برد

فرهنگ فارسی آزاد

جَُوْلان، خاک و غباری که باد به حرکت در می آورد، گرد و خاک باد، نام کوهیست در مرز سوریه و اسرائیل (در این زمان)،

جَوَلان، ایضاً در عربی به معنای طَواف- اوّل غمها و آلام نیز می باشد،

پیشنهادات کاربران

ناورد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر