معنی حاجات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حاجات. (ع اِ) ج حاجت.
- قاضی الحاجات، برآورنده ٔ نیازها. یکی از اسماء صفات باری عزاسمه «: گفت [دمنه] بر درگاه ملک مقیم شده ام و آن را قبله ٔ حاجات و مقصد امید ساخته ».
[ع.] (اِ.) جِ حاجت، نیازها، خواهش ها.
حاجت
حاجتها، حوائج، خواهشها، نیازمندی، دربایستها، نیازها
(اسم) جمع حاجت نیازها خواهشها دربایستها.