معنی حاجی سبزواری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حاجی سبزواری. [س َ] (اِخ) شاعری از مردم سبزوار و بیت ذیل از جمله ٔ اشعار اوست:
فلک بگوشه نشینان ستم کند که محیط
همیشه سیلی امواج برکنار زند.

حاجی سبزواری. [س َ] (اِخ) رجوع به هادی (حاج ملا....) سبزواری شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر