معنی حادثه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

آن چه نو پدید آمده، رویداد، اتفاق، جمع حادثات، حوادث. [خوانش: (دِ ثِ) [ع. حادثه] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

حادث
پیشامد تازه، واقعه، رویداد،
آسیب و بلا،

حل جدول

پیشامد

ماجرا

قضیه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پیشامد، پیش آمد، رخداد، رویداد، پدیده

کلمات بیگانه به فارسی

پیشامد

مترادف و متضاد زبان فارسی

اتفاق، پیشامد، تصادف، رخداد، رویداد، سانحه، عارضه، قضیه، ماجرا، مصیبت، واقعه، آسیب، بلا

فرهنگ فارسی هوشیار

سختی روزگار، عارضه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری