معنی حالی شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حالی شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) یافتن. دریافتن. فهمیدن. نیک فهم کردن.
(شُ دَ) [ع - فا.] (مص ل.) (عا.) فهمیدن، درک کردن.
فهمیدن.
فهمیدن
تلقین کردن، فهمانیدن
فهمیدن است.