معنی حذاقت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(حَ یا حِ قَ) [ع. حذاقه] (اِمص.) مهارت، چیره دستی.
مهارت، استادی،
استاد شدن در کاری
مهارت و چیره دستی
استادی، تبحر، چیرهدستی، پختگی، آزمودگی، خبرگی، زیرکی، مهارت،
(متضاد) بیتجربگی، خامی
زیرک شدن و استاد شدن در کاری
حِذاقَت، (حَذَقَ-یَحْذِقُ) ماهر بودن- سعی و ممارست کردن برای ماهر شدن-مهارت- استادی- تخصص و کاردانی (در فارسی)،