معنی حرضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حرضی. [ح ُ ضی ی] (ع ص نسبی) اشنانی. اُشنان فروش.
حرضی. [ح َ رَ] (اِخ) ابوبکربن محمدبن ابراهیم حرضی یمانی شافعی زنده در 893 هَ. ق. دیوان شعر دارد. و نیز او راست: «روضهالحنفاء فی سیرهالمصطفی ». (هدیه العارفین ص 238).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.