معنی حرمسرا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حرمسرا. [ح َ رَ س َ] (اِ مرکب) حرم سرای. حرم. حرمخانه. سرای. شبستان. اندرون. اندرونی. سرای پسین. سرای زنان: و این زن [زن حسن مهران] مادرخوانده ٔ کنیزکی بود که همه ٔ حرم سرای غازی او داشت. (تاریخ بیهقی ص 231). || توسعاً، زنان اندرون.
(ی) (حَ رَ. سَ) [ع - فا.] (اِمر.) محل زنان حرم.
وثاق
پرده سرا
اندرون، اندرونی، حرم، حرمخانه، سرای، شبستان، فغستان، مشکو
شبستان، اندرون، سرای زنان، سرای پسین