حریص شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حریص شدن. [ح َ ش ُ دَ] (مص مرکب) هلع. (ترجمان عادل). الهاف. طزع. طمع. طماع. طماعیه. تطمع. لهج. ولع. فغم. اعاله. اعوال. تلهجم. خشر: هیع، هیعه؛ سخت حریص شدن. (منتهی الارب).

حل جدول

شره

مترادف و متضاد زبان فارسی

آزمندشدن، طمع ورزیدن، طماع شدن، زیاده‌طلب‌شدن، علاقه‌مند شدن، مشتاق شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر