معنی حزان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حزان. [ح ِ / ح ُزْ زا] (ع اِ) ج ِ حزین. (منتهی الارب) (آنندراج).

حزان. [ح ِ] (ع اِ) ج ِ حزین.

حزان. [ح ُزْ زا] (ع اِ) اصطلاح موسیقی است. رجوع به آهنگ شود. || ج ِ حزین.

حزان. [ح َ] (اِخ) نامی از نامهای مردان عرب است. از اعلام است. (منتهی الارب).

حزان. [] (ع مص) اندوهگین شدن. (زوزنی).

فرهنگ عمید

گوشه‌ای در دستگاه‌های سه‌گاه و چهارگاه،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر