معنی حسن لیمویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حسن لیمویی. [ح ُ ن ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) حسن زرد که به سرخی زند و در عرف هند آن را چنپک بزن گویند:
گر نگین نیست نگین دان طلا را عشق است
حسن لیمویی آن آینه رو هم بد نیست.
اشرف (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر