معنی حس سامعه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حس سامعه. [ح ِس ْ س ِ م ِ ع َ / ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) سمع. قوه ٔ شنوائی. قوه ٔ تمیزاصوات. یکی از حواس خمسه ٔ ظاهره. رجوع به حس شود.
حل جدول
شنوایی
فرهنگ فارسی هوشیار
قوه شنوائی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.