معنی حق العبور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حق العبور. [ح َق ْ قُل ْ ع ُ] (ع اِ مرکب) راهداری. حق زنجیر. || ترانزیت. (فرهنگستان).

فرهنگ عمید

پولی که برای گرفتن اجارۀ عبور از جایی یا کشوری پرداخت می‌شود، ترانزیت،

حل جدول

ترانزیت

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) وجهی که بابت عبور از جاده و کوچه پردازند ترازیت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر