معنی حق القدم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حق القدم. [ح َق ْ قُل ْ ق َدَ] (ع اِ مرکب) پارنج. پایمزد. مزدپا. || مزد طبیب که بخانه آید. || مزد قاصد.

فرهنگ عمید

پایمزد، پامزد، پارنج،
پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده می‌شود،

حل جدول

پایمزد، پا رنج

فرهنگ فارسی هوشیار

پایمزد (اسم) پایمزدی پای رنج: ((حق القدم طبیب. . ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر