معنی حق ناشناسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حق ناشناسی. [ح َ ش ِ] (حامص مرکب) کافری. بی سپاسی. ناسپاسی. کفران. کفر. کافرنعمتی. نمک ناشناسی. نمک کوری.
حل جدول
ناسپاسی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.