معنی حمود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حمود. [ح َ] (ع ص) ستوده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). محمود. (اقرب الموارد). مرد ستوده. (آنندراج). || ستاینده و حامد. (اقرب الموارد).

حمود. [ح َ] (اِخ) دهی است از دهستان رودحله بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر کنار رودحله. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر و مرطوب و مالاریائی است. دارای 184 تن سکنه میباشد. از رودحله مشروب میشود. محصولاتش غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

فرهنگ فارسی هوشیار

ستوده ستاینده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر