معنی حواله کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

واگذاری، محول

واگذار کردن، واگذاردن

سپردن، پاس دادن، فرستادن، واگذاشتن

ارجاع

مترادف و متضاد زبان فارسی

حواله‌دادن، برات کردن، واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن، پاس دادن، فرستادن، پرتاب کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

چک کردن (مصدر) حواله دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر