معنی حکاکی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حکاکی. [ح َک ْ کا] (حامص) شغل حکاک. سوده گری. مهره سائی. نگین سائی. مهرکنی. || (اِ) دکان حکاک.
(~.) [ع - فا.] (حامص.) حک کردن.
حک کردن،کندهکاری
کندهکاری، مهرسازی، نگینسازی
کنده کاری عمل وشغل حکاک، (اسم) دکان حکاک.