معنی خاطرجمعی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خاطرجمعی. [طِ ج َ] (حامص مرکب) خاطرجمع بودن. اطمینان.

حل جدول

اطمینان

مترادف و متضاد زبان فارسی

آسودگی، اطمینان، بی‌تشویشی، اطمینان‌خاطر، اعتماد، راحتی، وثوق،
(متضاد) پریشان‌خاطری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر