معنی خجول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خجول. [خ َ] (از ع، ص) شرمگین. شرمگن. شرمسار. آنکه بسیار شرم آورد. شرمناک.

فرهنگ معین

(خَ) [ع.] (ص.) شرمگین، شرمنده.

حل جدول

شرمگین، شرمنده، شرمسار، کمرو، خجالتی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شرمسار

کلمات بیگانه به فارسی

شرمسار

مترادف و متضاد زبان فارسی

خجالتی، شرم‌رو، کمرو، محجوب،
(متضاد) پررو، گستاخ

فرهنگ فارسی هوشیار

در تازی خجلان: شوره ور چکسا شرمین (صفت) شرمگین شرم زده شرمسار.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر