معنی خرائد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرائد. [خ َ ءِ] (ع اِ) زنان بکر و شرمگین. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) (دهار). ج ِ خریده. رجوع به خریده در این لغت نامه شود: در حرم حرمتش بخاتونی نشاند و پیوسته با او ذوق معاشرت می راند بر روی سایر سریات برکشید و بر خواص مخدراتش برگزید و از خرائدش گردانید. (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان). || درهای ناسفته. (از غیاث اللغات) (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع خریده و بمعنی مروارید ناسفته

فرهنگ فارسی آزاد

خَرائِد، دوشیزگان، مُرواریدهای سوراخ نشده (مفرد‚: خَرِیْدَه، جمعهای دیگر: خُرُد، خُرَّد)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر