معنی خرابده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرابده. [خ َ دِ] (اِخ) نام ناحیتی بوده است در حدود مشهدسر فرح آباد. بنابر قول ظهیرالدین مرعشی که می گوید: دههای ذیل دربار فروش یا حدود مجاور آن در مشهدسر یا فرح آباداند. (ازمازندران و استرآباد رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 160).

خرابده. [خ َ دِ] (اِخ) نام یکی ازچهار قریه است در مغان در سه فرسخی جنوبی چشمه علی و این چهار قریه با هم در یک جا قرار دارند و اسامی آنها عبارت است از کشه که اکنون به خراب ده معروف است چون در اثر زلزله ویران شده، زردوان و رزن و قلعه. (ازمازندران و استرآباد رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 219).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر