معنی خرابکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرابکار. [خ َ] (ص مرکب) آنکه در امری اخلال کند.

حل جدول

هادم

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ ستون پنجمی مورد جنیتار، ویرانگر موتک (صفت) آنکه خراب کند (امور یا ساختمانها را) کسی که موجب تخریب شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر