معنی خرابکاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خرابکاری. [خ َ] (حامص مرکب) اِفساد. (یادداشت بخط مؤلف). عمل خرابکار. || در تداول عامه، آلودن بستر یا زیر جامه. (یادداشت بخط مؤلف).
اخلال
ویرانگری
ریهیدن تباهیگری تباه کردن مورجنیتاری ایجاد فساد و تباهی (در امور و ساختمانها)
سابوتاژ