معنی خردلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خردلی. [خ َ دَ] (ص نسبی) منسوب به خردل که نوعی از حبوب است. (از انساب سمعانی).
حل جدول
زرد مایل به قهوهای
زرد مایل به قهوه ای
مترادف و متضاد زبان فارسی
قهوهایمتمایلبهزرد، ازجنس خردل
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.