معنی خروس خوان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خروس خوان. [خ ُ خوا / خا] (اِ مرکب) قبل از سَحَر. پاس اخیر شب. آخر شب. (یادداشت بخط مؤلف).
- خروس خوان اول، گاه اول خواندن خروس پس از نیمه شب. صبح نخستین. (یادداشت بخط مؤلف).
- خروس خوان دوم، گاه دوم خواندن خروس پس از نیمه شب. گاه خواندن خروس پس از خروس خوان اول. (یادداشت بخط مؤلف).
(~. خا) (اِمر.) هنگام سحر (زمانی که خروس می خواند).
سحر، صبح زود،
(قید) هنگام سحر،
کنایه از صبح خیلی زود
(اسم) هنگام سحر (زمانی که خروس میخواند)، خروسی که بانگ کند.