معنی خرید و فروش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خرید و فروش. [خ َ دُ ف ُ] (ترکیب عطفی، اِمص مرکب) مبایعه. سودا. معامله. تجارت. داد و ستد. بیع و شری. بده و بستان. سودا. (یادداشت بخط مؤلف):
مکدر مشو می ز زر بهتر است
خرید و فروشت بهم درخور است.
ملافوقی یزدی (از آنندراج).

حل جدول

سودا

بیع

شرا، بیع

شرا

بیع، شرا

شرا

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیع، شرا، داد و ستد، سوداگری، معامله

پیشنهادات کاربران

مبایعه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر