معنی خزان رسیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خزان رسیده. [خ َ رَ / رِ دَ / دِ] (ن مف مرکب) پژمرده. خزان دیده:
مجنون چو گل خزان رسیده
می گشت میان آب دیده.
نظامی.
کای تازه گل خزان رسیده
رفتی ز جهان جهان ندیده.
نظامی.
لیلی سمن خزان ندیده
مجنون چمن خزان رسیده.
نظامی.

فرهنگ فارسی هوشیار

پژمرده، خزان دیده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر