معنی خسته بازو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خسته بازو. [خ َ ت َ / ت ِ] (ص مرکب) زخمین دست. زخمی بازو. با بازوی مجروح:
جوان همچنان خسته بازو و دوش
همی راند اسب و همی زد خروش.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر