معنی خصالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خصالی. [خ َ] (اِخ) حسن بیک. از شعرای ایران و اصل او از ترکان جغتای است که در خراسان نشو ونما کرده است و این بیت از اوست:
یک شیشه ٔ می آرید ز ایران سوی توران
تا خون جگرگوشه ٔ کاوبین ببندم.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).

خصالی. [خ َ] (اِخ) کاشانی. از شاگردان مولانا محتشم است و این بیت از اوست:
مکن منع من بیدل زبسیارآمدن سویت
که گر صدبار دارم آرزو یکبار می آیم.
(قاموس الاعلام ج 3).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر