معنی خطور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خطور. [خ ُ] (ع مص) گذشتن اندیشه به دل. فرا دل آمدن اندیشه. گذشتن بر دل. (یادداشت بخط مؤلف). || نازک آمدن اندیشه. (زوزنی). || ترسیدن. (یادداشت بخط مؤلف).
(خُ) [ع.] (مص ل.) به دل گذشتن، به خاطر آمدن.
گذشتن اندیشهای به ذهن یا به یاد آمدن امری پس از فراموشی،
گذشتن اندیشهای از ذهن
گذشتن اندیشه ای از ذهن
دلگذر آن چه به دل گذرد، یاد کرد (مصدر) بیاد آمدن بدل گذشتن بخاطر آمدن.
خُطُوْر، (خَطَرَ، یَخْطُرُ و یَخْطِرُ) بذهن رسیدن، به فکر آمدن، بقلب گذشتن، پیش آمدن و وقوع حوادث،