معنی خفگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خفگی. [خ َ ف َ / ف ِ] (حامص) حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس. (ناظم الاطباء). خبگی. خپگی. گلوگرفتگی. (یادداشت بخط مؤلف). || اضطراب. || کم هوائی جایی. || آزردگی خاطر. (ناظم الاطباء).
حالتی که بهواسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی، و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست میدهد و گاه سبب مرگ میشود،
اختناق
احتقان، تنگینفس، نفستنگی، اختناق، خفقان
حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس