خفیف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
سبک، دارای وزن اندک، دارای شدت کم، خوار، زبون، مختصر، اندک، یکی از بحرهای نوزده گانه شعر. [خوانش: (خَ) [ع.] (ص.)]
فرهنگ عمید
[مقابلِ شدید] کماثر: درد خفیف،
[مجاز] خوار، حقیر،
[مجاز] کم، اندک: صدای خفیف، نور خفیف،
(اسم) (ادبی) در عروض، از بحور شعر بر وزن «فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن»،
[مقابلِ ثقیل] [قدیمی] سبُک،
حل جدول
سر شکسته
فرهنگ واژههای فارسی سره
کوچک
مترادف و متضاد زبان فارسی
سبک،
(متضاد) ثقیل، ضعیف، کم، ناچیز، بیمقدار، حقیر، خوار، ذلیل، زبون، آهسته، یواش، مبهم، غیرواضح، اهانتآمیز، توهینآمیز
فرهنگ فارسی هوشیار
سبک، ضد سنگین و گران
فرهنگ فارسی آزاد
خفیف، سبک- ضد ثقیل- کم- سریع و تند (در کار)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.