معنی خلاصه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خلاصه کردن. [خ ُ ص َ / ص ِ ک َ دَ] (مص مرکب) مختصر کردن. نتیجه ٔ بحث کلی را درآوردن. آنچه منظور از کلام طویلی است نشان دادن. حشو و زواید مطلبی را زدن. غرض کلامی را بیان کردن. کوتاه کردن. تخلیص. تلخیص. (یادداشت بخط مؤلف).
حل جدول
تخلیص
فرهنگ فارسی هوشیار
پالیدن ژاویدن هنگار تنیدن، کاستن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.