معنی خلفه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خلفه. [خ َ ل ِ ف َ] (ع ص) آبستن. آنرا درباره ٔ شتر بکار برند و جمع آن فحاض است از غیر لفظآن و گاهی هم بر «خلفات » و «خلف » جمع بسته میشود.
- خلفه جدود، خرماده. (منتهی الارب) (از تاج العروس).
خلفه. [خ ُ ف ِ / ف َ] (اِ) خرفه. نوعی گیاه دارویی است. (یادداشت بخط مؤلف) (از ناظم الاطباء).
نواستن (بی اشتهایی گویش گیلکی) آبکشی، ناسازی، پیاپیی - 4 شکم روش، گند دهانی آکیدن (عیب داشتن)، نادانی، گولی، دلشدگی