جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی خلق کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خلق کردن. [خ َ ک َ دَ] (مص مرکب) ساختن. آفریدن. (یادداشت بخط مؤلف).
- خلق الافک، ساختن دروغ. (زمخشری).

حل جدول

انشا

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آفرینش

مترادف و متضاد زبان فارسی

پدید آوردن، آفریدن، ابداع کردن، به وجود آوردن

فرهنگ فارسی هوشیار

تاشیدن تاشتن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
خلق کردن: خلق کردن. [خ َ ک َ دَ] (مص مرکب) ساختن. آفریدن. (یادداشت بخط مؤلف). - خلق الافک، ساختن دروغ. (زمخشر... خلق کردن: انشا خلق کردن: آفرینش خلق کردن: پدید آوردن، آفریدن، ابداع کردن، به وجود آوردن خلق کردن: تاشیدن تاشتن