معنی خودکامگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خودکامگی. [خوَدْ / خُدْ م َ / م ِ] (حامص مرکب) جباری. استبداد. خودسری. کله شقی. یکدندگی:
جهان کام و ناکام خواهی سپرد
بخودکامگی پی چه باید فشرد؟
نظامی.
خودسری، هوی پرستی،
استبداد
استبداد، خودرایی، خودسری، دیکتاتوری
اتوکراسی
کله شقی، تمامیت خواهی، یکه سالاری