معنی خورای در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خورای.[خوَ / خ ُ] (اِ) خوراک اندک. قوت لایموت. || (ص) مرتب. لطیف. بانزاکت. (ناظم الاطباء). || (نف) لایق. خورا. درخور. رجوع به خورا شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.