معنی خوشخوراک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حل جدول
پراشتها، دارای اشتهای زیاد
مترادف و متضاد زبان فارسی
شکمپرست، نوشخوار، خوشخواره، خوشخوار،
(متضاد) بدخوراک، پرخور، پرخوراک، خوشاشتها، شکمو،
(متضاد) کمخوراک
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) کسی که خوب و بمقدار زیاد غذا خورد، غذایی که مطبوع باشد لذیذ خوشمزه.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.