معنی خوش تابی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش تابی. [خوَش ْ / خُش ْ] (حامص مرکب) مقابل بدتابی. خوب تابی. نیکوتابی. نیک تابی. نکوتابی. (یادداشت مؤلف). رجوع به تاب و تابیدن شود.
گویش مازندرانی
شوخی، تحمل سخن تلخ با خوشرویی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.