معنی خوش پرگار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش پرگار. [خوَش ْ / خُش ْ پ َ] (ص مرکب) خوش قواره. خوش ترکیب. (آنندراج):
دور عیش مرکز از پرگار می گردد تمام
شد ز خط عنبرین آن خال خوش پرگارتر.
میرزا صائب (از آنندراج).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.