معنی خوفناک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خوفناک. [خ َ / خُو] (ص مرکب) هولناک. ترسناک. هراسناک. مخوف. (ناظم الاطباء). مهیب. هول. (یادداشت بخط مؤلف).
- راه خوفناک، راه ترسناک. راه مخوف:
لبیک عشق زن تو درین راه خوفناک.
عطار.
|| ترسنده. (یادداشت مؤلف). ترسان. جبان. (ناظم الاطباء).
(~.) [ع - فا.] (ص مر.) ترسناک، مهیب.
ترسناک، هولناک،
ترسناک، ترسآور
خایف
ترسناک، ترس آور
ترسناک
ترسناک
بیمناک، ترسآور، ترسناک، خوفناک، دهشتآور، دهشتناک، رعبآور، رعبانگیز، سهمناک، مخوف، مهیل، هولانگیز، مهیب، وحشتانگیز، وحشتناک، وهمناک، هراسانگیز، هراسناک، هولناک
ترسناک بیم زای (صفت) ترسناک مهیب.