معنی خویشتن ستای در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خویشتن ستای. [خوی / خی ت َ س ِ] (نف مرکب) معجب. لافزن. خویشتن ستا. خودستا: هرچند پاک و پارسا باشی خویشتن ستای مباش. (قابوسنامه). || گیج. (فرهنگ اسدی).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.