معنی خیال محال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خیال محال. [خ َ / خیا ل ِ م ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) خیال ممتنع. خیال غیرممکن. تصور امری که غیرممکن الوقوع باشد. کنایه از خیال باطل و تصور بیهوده و بی معنی است. (یادداشت مؤلف). اندیشه ٔ چیزی که ممکن الحصول نباشد. (آنندراج).
- امثال:
خیال محال محال نیست.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.