معنی دائم المرض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دائم المرض. [ءِ مُل ْ م َ رَ] (ع ص مرکب) آنکه همواره مریض و بیمار باشد. (آنندراج). پیوسته بیمار. که هماره با درد بود. مطلی، دائم المرض. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

کسی که پیوسته بیمار باشد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر