معنی دائم کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دائم کردن. [ءِ ک َ دَ] (مص مرکب) تدمین. پیوسته کردن. همیشه کردن. بردوام کردن. مداوم کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.